اَلا یا اَیها الساقی ، الا یا ایها الساقی / ادر کاساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ، که عشق آسان نمود اول
ولی افتاد مشکل ها، ولی افتاد مشکل ها
ولی افتاد مشکل ها، ولی افتاد مشکل ها
به بوی نافه ای کاخر / به بوی نافه ای کآخر صبا زن طره بگشاید / ز تاب جعد به مشکینش چه خون افتاد در دلها
ز تاب جعد به مشکینش چه خون افتاد در دل ها
به بوی نافه ای کاخر / به بوی نافه ای کآخر صبا زن طره بگشاید / ز تاب جعد به مشکینش چه خون افتاد در دلها
ز تاب جعد به مشکینش چه خون افتاد در دل ها
به می سجاده رنگین کن، به می سجاده رنگین کن / گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلهــا / شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟ / همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها